Âş - آش

آش Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Türkçe sözlük

1) çorba

2) bir tür yemek
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

(اِ) آنچه پزند از طعام. یا طعام رقیق
آشامیدنی. مَرَق :
رزق تن پاک همه باطل و ناچیز شود
گر نیاید پدر تاش تکین بر دم آش.
ناصرخسرو.
این آشها را مدبران ملائکه از سرای بهشت
دست به دست کرده اند و ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

(اِ) آهر. آهار. بت. پت. شوی و شو که
بجامه کنند. || ترکیبی مایع که پوست
خام در آن آغارند پیراستن و دباغت را.
خورش. || لعاب که بر ظروف سفالین و
فلزین دهند. ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

(اِخ) نام قریه ای بخراسان. و از
آنجاست محمدبن احمد ملقب به ابوبکر
الخبازی خطیب و او بمرو بوده و در ۵۰۳
هـ .ق . دیواری بر او افتاده و درگذشته است.
|| وادی آش. رجوع به وادی آش شود.
...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ سنس . ] ( اِ.)1 - غذای آبدار که از حبوبات و روغن و سبزی و مانند آن درست کنند.
2 - آهار و مایعی که برای دباغی پوست حیوانات ب ه کار برند. ؛ ~برای کسی پختن توطئه
ای برای کسی ترتیب دادن . ؛ همان ~ُ همان کاسه وضع به همان منوال است که بود، هیچ
تغییر نکرده است . ؛ ~با جاش کنایه از آدم طمع کاری که علاوه بر آش به کاسة آن نیز
نظر دارد، کسی که انتظار بی مورد و بیش از حق خود دارد.
Âş - آش diğer yazımlar

Arama Ekranı

Site içersinde arama yap.