Urvet - عروة
Urvet - عروة maddesi sözlük listesi
عروة Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ عُ رْ وَ ] (ع اِ) گوشه و جای گرفت دلو
و کوزه. (منتهی الارب). گوشه و گوشواره و
دسته. (ملخص اللغات حسن خطیب کرمانی).
عروة از دلو و کوزه، دسته و مقبض آنهاست
یعنی گوش و اذن آنها. (از ...
و کوزه. (منتهی الارب). گوشه و گوشواره و
دسته. (ملخص اللغات حسن خطیب کرمانی).
عروة از دلو و کوزه، دسته و مقبض آنهاست
یعنی گوش و اذن آنها. (از ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ عُ رْ وَ ] (اِخ) ابن حارث همدانی،
مکنی به ابوفروة الکبیر. محدث بود. رجوع به
ابوفروة الکبیر شود.
مکنی به ابوفروة الکبیر. محدث بود. رجوع به
ابوفروة الکبیر شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ عُ رْ وَ ] (اِخ) ابن حُدَیر تمیمی،
مشهور به ابن اُدَیّة از بزرگان نهروان بود و او
نخستین کسی بود که گفت «لا حکم الا للََّه».
وی اشعث را بجهت پذیرفتن حکمیت مابین
علی (ع) و معاویه سرزنش کرد ...
مشهور به ابن اُدَیّة از بزرگان نهروان بود و او
نخستین کسی بود که گفت «لا حکم الا للََّه».
وی اشعث را بجهت پذیرفتن حکمیت مابین
علی (ع) و معاویه سرزنش کرد ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ عُ رْ وَ ] (اِخ) ابن حزام بن مهاجر
ضنی، از بنی عذرة. شاعر بود و نسبت به
دخترعم خود «عفراء» عشق میورزید، عروة
و عفراء در یک منزل پرورش یافتند زیرا پدر
عروة آنگاه که وی خردسال بود درگذشت و
عم ...
ضنی، از بنی عذرة. شاعر بود و نسبت به
دخترعم خود «عفراء» عشق میورزید، عروة
و عفراء در یک منزل پرورش یافتند زیرا پدر
عروة آنگاه که وی خردسال بود درگذشت و
عم ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ عُ رْ وَ ] (اِخ) ابن رویم، مکنی به
ابوالقاسم. محدث بود. و رجوع به ابوالقاسم
(عروة...) شود.
ابوالقاسم. محدث بود. و رجوع به ابوالقاسم
(عروة...) شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ عُ رْ وَ ] (اِخ) ابن زبیربن عوام اسدی
قرشی، مکنی به ابوعبداللََّه. یکی از فقهای
سبعه بود در مدینه. وی بسال ۲۲ هجری
متولد شد و شخصی عالم به دین و صالح بود و
در فتنه های آن ...
قرشی، مکنی به ابوعبداللََّه. یکی از فقهای
سبعه بود در مدینه. وی بسال ۲۲ هجری
متولد شد و شخصی عالم به دین و صالح بود و
در فتنه های آن ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ عُ رْ وَ ] (اِخ) ابن زید الخیل بن مهلهل
طائی. از شاعران و از فرماندهان سپاه و از
فاتحان غزوات در صدر اسلام بود و در واقعهٔ
قادسیه نیز شرکت داشت. او مدتی از عمر
خویش را در عهد جاهلیت ...
طائی. از شاعران و از فرماندهان سپاه و از
فاتحان غزوات در صدر اسلام بود و در واقعهٔ
قادسیه نیز شرکت داشت. او مدتی از عمر
خویش را در عهد جاهلیت ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ عُ رْ وَ ] (اِخ) ابن عبداللََّه بن قشیر
جوفی، مکنی به ابومهل. از تبع تابعین بود. و
رجوع به ابومهل شود.
جوفی، مکنی به ابومهل. از تبع تابعین بود. و
رجوع به ابومهل شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ عُ رْ وَ ] (اِخ) ابن عتبةبن جعفربن
کلاب، مشهور به رحال. سبب شهرتش به
رحال، کثرت مسافرتهایش بنزد ملوک و
پادشاهان است. دومین جنگ فِجار مابین
دو قبیلهٔ خندف و قیس بسبب قتل او رخ ...
کلاب، مشهور به رحال. سبب شهرتش به
رحال، کثرت مسافرتهایش بنزد ملوک و
پادشاهان است. دومین جنگ فِجار مابین
دو قبیلهٔ خندف و قیس بسبب قتل او رخ ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ عُ رْ وَ ] (اِخ) ابن مسعودبن معتب
ثقفی. از صحابیان مشهور است و در میان قوم
خود در طائف مقامی بزرگ داشت. گویند آیهٔ
شریفهٔ {/B«عَلی ََ رَجُلٍ مِنَ اَلْقَرْیَتَیْنِ
عَظِیمٍ »۸-۱۲۴۳:۳۱/} در حق وی ...
ثقفی. از صحابیان مشهور است و در میان قوم
خود در طائف مقامی بزرگ داشت. گویند آیهٔ
شریفهٔ {/B«عَلی ََ رَجُلٍ مِنَ اَلْقَرْیَتَیْنِ
عَظِیمٍ »۸-۱۲۴۳:۳۱/} در حق وی ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ عُ رْ وَ ] (اِخ) ابن وردبن زید عبسی، از
غطفان. او از شاعران و سوارکاران و
سخاوتمندان دورهٔ جاهلی بود، و چون
محتاجان و صعالیک را اطراف خود گرد
می آورد لذا به «عروةالصعالیک» شهرت یافته
بود. عبدالملک بن مروان ...
غطفان. او از شاعران و سوارکاران و
سخاوتمندان دورهٔ جاهلی بود، و چون
محتاجان و صعالیک را اطراف خود گرد
می آورد لذا به «عروةالصعالیک» شهرت یافته
بود. عبدالملک بن مروان ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ عُ رَ ] (اِخ) ابن یحیی (ملقب به اذینة)
ابن مالک بن حارث لیثی، مشهور به ابن اذینة.
وی از شاعران و فقیهان و محدثان مدینه بود
و در حدود سال ۱۳۰ هـ .ق. درگذشته است.
(از الاعلام زرکلی از الاغانی، و ...
ابن مالک بن حارث لیثی، مشهور به ابن اذینة.
وی از شاعران و فقیهان و محدثان مدینه بود
و در حدود سال ۱۳۰ هـ .ق. درگذشته است.
(از الاعلام زرکلی از الاغانی، و ...
Arapça - Fransızca sözlük Metni çevir
عُرْوَةٌ
['ʔʼurwa]
n f
حَلَقَةُ الزِّرِّ f boutonnière
◊
أَدْخَلَ الزِّرَّ في العُرْوَةِ — Il a fait passer le bouton dans la boutonnière.
♦ عُرى الصَّداقَةِ les noeuds de l'amitié
Arapça - İngilizce sözlük Metni çevir
( يجر ) يحمل بمشقة أو جهد / مسكة، عروة
lug [Industry: Milling]
Arapça - Rusca sözlük Metni çevir
عُرْوَةٌ
عُرًى عَرَاوَى
1) петля, петлица
2) ушко, ручка
3) связь; мн. узы; عرى الصداقة узы дружбы
4) срок посева (некоторых овощей, которые возделываются более одного раза в год) ; ال عروة الصيفيّة летний посев; * ـه وزرّه عروة целиком и полностью تمسّك بـ عروة الوحدة стоять за единство; ال عروة الوُثـقى крепчайшая связь (ислам)
* * *
у-а=
pl. = عرىً
1) петля, петлица
2) ушко; ручка
Urvet - عروة diğer yazımlar
Seyyah Pro Youtube Kanalımız Açıldı
Seyyah Pro Ülkemizdeki Tarihi ve Kültürel Mirası Adım adım 4K Profesyonel çekimlerle kayıt altına alıyoruz.
Her gün yeni videolarla yep yeni bir projeye başladık. Seyyah Pro Youtube Kanalımıza Abone Olarak Bize Destek Olmayı unutmayınız.
Her gün yeni videolarla yep yeni bir projeye başladık. Seyyah Pro Youtube Kanalımıza Abone Olarak Bize Destek Olmayı unutmayınız.
Sıradaki maddeler