hicaci - حجاجی

hicaci - حجاجی maddesi sözlük listesi
حجاجی Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ حَ جْ جا ] (ص نسبی) منسوب
بحجاج بن یوسف ثقفی.
- صاع حجاجی؛ و آن صاع معمول عمر
رضی اللََّه عنه بود که حجاج نیز معمول داشت.
|| سمعانی گوید: حجاجی منسوب ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ حَ جْ جا ] (اِخ) ابوالحسین
محمدبن محمدبن یعقوب بن اسماعیل بن
حجاج بن جراح حجاجی حافظ نیشابور،
پسر برادر حجاجی ابوسعید در عصر خویش
مثل حفظ بود، بعراق و شام و حجاز و جزیره
رفت و شیوخ دریافت. ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ حَ جْ جا ] (اِخ) ابوسعید
اسماعیل بن محمدبن احمد حجاجی. فقیه
حنفی، حسن الطریقة بود. از قاضی ابوبکر
احمدبن الحسن الحیری و ابوسعد محمدبن
موسی بن شاذان الصیرفی و ابوالقاسم السراج
و غیرهم روایت دارد و در حدود سنهٔ ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ حَ جْ جا ] (اِخ) ابومحمد
عبداللََّه بن جعفربن خاقان بن غالب حجاجی
مروزی. از فرزندان حجاج بن عذاطهٔ سلمی
است، محدث عصر خویش بود. در خراسان
از اسحاق بن راهویه و علی بن حجر روایت
شنید، و در ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ حَ جْ جا ] (اِخ) محمدبن
اسماعیل نیشابوری. عم ابوالحسین مذکور
است و از اسحاق بن منصور کوسج و محمدبن
یحیی ذهلی روایت دارد و صالح بن محمد و
ابو احمد اخنو و پسر برادرش از وی روایت
دارند. (سمعانی ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ حَ جْ جا ] (اِخ) از قراء بیهق از
اعمال نیشابور است. (معجم البلدان). دهی از
دهستان قهاب صرصر بخش صیدآباد
شهرستان دامغان در۲ هزارگزی خاور
صیدآباد، یک هزارگزی شوسهٔ خاور دامغان.
جلگه و معتدل است و ۴۳۰ سکنه دارد. آب
آن از ...

Arama Ekranı

Site içersinde arama yap.