bağıstan - باغستان

bağıstan - باغستان maddesi sözlük listesi
باغستان Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ غِ ] (اِ مرکب) جایی که باغ بود.
جایی که باغات بسیار در آن بود. (ناظم
الاطباء):
سروی چو تو میباید تا باغ بیاراید
ور درهمه باغستان سروی نبود شاید.
سعدی (بدایع).

|| رز. (یادداشت مؤلف). و ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ غِ ] (اِخ) قریهٔ بیستون را بدین اسم
گفته اند. (یادداشت مؤلف). بغستان. و رجوع
به بغستان شود و بیستون.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ غِ ] (اِخ) قریه ای است چهار
فرسنگی میانهٔ شمال و مغرب فین. (فارسنامهٔ
ناصری). دهی است از دهستان فین بخش
مرکزی شهرستان بندرعباس که در ۸۵
هزارگزی شمال باختری بندرعباس بر سر راه
مالرو فین به گهره واقع است. ناحیه ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ غِ ] (اِخ) دهی است از دهستان
خانکوک بخش حومهٔ شهرستان فردوس که
در ۱۲ هزارگزی شمال فردوس بر سر راه
شوسهٔ عمومی گناباد به فردوس در جلگه
واقع است. ناحیه ای است با آب و هوای
معتدل ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ غِ ] (اِخ) ده کوچکی است از
دهستان حومهٔ بخش اردکان شهرستان
شیراز، که در ۳ هزارگزی شمال باختر اردکان
و ۳ هزارگزی شوسهٔ اردکان به تل خسروی
واقع است. و ۱۷ تن سکنه دارد. (از فرهنگ
جغرافیایی ایران ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ غِ ] (اِخ) دهی است از دهستان
خارطوران بخش بیارجمند شهرستان
شاهرود، که در ۱۱۰ هزارگزی جنوب
خاوری ببار و ۹۲ هزارگزی جنوب شوسهٔ
شاهرود به سبزوار در دشت و شنزار واقع
است، ناحیه ای است دارای آب و ...

Arama Ekranı

Site içersinde arama yap.