hurmus - هرمس
hurmus - هرمس maddesi sözlük listesi
هرمس Arapça ve farsça anlamları
Arapça - Arapça sözlük Metni çevir
الوسيط
(هَرْمَسَ) الرجلُ: عَبَسَ. و- الناسُ: ضَجُّوا وصَخِبوا.
(الهُرَامِسُ): الأَسدُ الجريءُ الشديدُ العادي على النَّاس.
(الهِرْمَاسُ): الهُرامِسُ. و- ولدُ النَّمِرِ.
(الهِرْمَوْسُ): الصُّلبُ الرأْي الداهيةُ المجرِّب.
(الهِرْمِيسُ): الهُرَامِسُ. و- الكَرْكَدَّنُ.
(الهِرْمِيسَةُ): أُنثى الدُّرَّاج.
Arapça - Arapça sözlük Metni çevir
هرمس: الهِرْماس: من أَسماء الأَسد، وقيل: هو الشديد من السباع واشتقه بعضهم من الهَرْس الذي هو الدَّقُّ وهو على ذلك ثلاثي، وقد تقدم. الكسائي: أَسد عِرْماسٌ وهُرامِس وهو الجريء الشديد؛ وقيل: الهِرْماس الأَسد العادي على الناس. ابن الأَعرابي: الهِرْماس ولد النَّمِر؛ وأَنشد الليث في الأَسد: يَعْدُو بأَشْبالٍ أَبوها الهِرْماس والهِرْمِيسُ: الكَرْكَدَّنُ، قال: وهو أَكبر من الفيل له قَرْن وهو يكون في البحر أَو على شاطئه؛ قال: والفيلُ لا يَبْقى ولا الهِرْمِيسُ وهِرْماس: موضع أَو نهر. وهِرْمِس: اسم علم سُرْياني. والهِرْمَوْس: الصُّلْب الرأْي المُجَرَّب.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ هِ مِ ] (اِخ) پسر زئوس و مایا از
جوانترین پلیادها است. وی در غاری واقع در
کوه سیلن در جنوب آرکادی به دنیا آمد و از
آغاز تولد بسیار رشید و نیرومند بود و با
ربودن قسمتی از احشام متعلق ...
جوانترین پلیادها است. وی در غاری واقع در
کوه سیلن در جنوب آرکادی به دنیا آمد و از
آغاز تولد بسیار رشید و نیرومند بود و با
ربودن قسمتی از احشام متعلق ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ هُ مُ ] (اِخ) مصحف هرمز است. (از
حاشیهٔ برهان چ معین). هرمز. نام فرشته ای
است. (برهان). رجوع به هرمز شود.
حاشیهٔ برهان چ معین). هرمز. نام فرشته ای
است. (برهان). رجوع به هرمز شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ هُ مُ ] (اِ) نام روز اول هرماه شمسی.
(برهان). رجوع به هرمز شود.
(برهان). رجوع به هرمز شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ هِ مِ ] (اِخ) ستارهٔ مشتری. (برهان).
هرمز. اورمزد. هورمزد. هرمزد. رجوع به این
مدخلها شود.
هرمز. اورمزد. هورمزد. هرمزد. رجوع به این
مدخلها شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ هِ مِ ] (اِخ) نام ادریس پیغمبر و او
پیغمبری بوده است و پادشاهی و حکمت را با
هم داشته و علوم ریاضی را که حساب و
هندسه و هیأت باشد او آورده است. (از
برهان). رجوع به ادریس شود.
پیغمبری بوده است و پادشاهی و حکمت را با
هم داشته و علوم ریاضی را که حساب و
هندسه و هیأت باشد او آورده است. (از
برهان). رجوع به ادریس شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ هِ مِ ] (اِخ) بابلی. جامع اعداد و
حکمت بوده و شاگرد فیثاغورث است.
(برهان). یکی از اعلام و مشاهیر کلدانی و
مشهور بصابی. (ابن الندیم). رجوع به هرمس
نام ادریس پیغمبر... شود.
حکمت بوده و شاگرد فیثاغورث است.
(برهان). یکی از اعلام و مشاهیر کلدانی و
مشهور بصابی. (ابن الندیم). رجوع به هرمس
نام ادریس پیغمبر... شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ هِ مِ ] (اِخ) سوم. شاگرد اسقلیوس اول است که صاحب طب و کیمیا او بوده
است. (برهان). قاضی صاعد اندلسی گوید:
وی شاگرد فیثاغورس و از سکنهٔ مصر بوده و
این غیر از هرمس بابلی است. (یادداشت به
خط ...
است. (برهان). قاضی صاعد اندلسی گوید:
وی شاگرد فیثاغورس و از سکنهٔ مصر بوده و
این غیر از هرمس بابلی است. (یادداشت به
خط ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(هُ مُ یا هِ مِ) (اِ.) 1 - هرمز، اورمزد. 2 - نام سه حکیم معروف که اولین آن ها
ادریس پیامبر بوده و دو هرمس دیگر یکی از بابل بود و دیگری از مصر.
ادریس پیامبر بوده و دو هرمس دیگر یکی از بابل بود و دیگری از مصر.
hurmus - هرمس diğer yazımlar
Seyyah Pro Youtube Kanalımız Açıldı
Seyyah Pro Ülkemizdeki Tarihi ve Kültürel Mirası Adım adım 4K Profesyonel çekimlerle kayıt altına alıyoruz.
Her gün yeni videolarla yep yeni bir projeye başladık. Seyyah Pro Youtube Kanalımıza Abone Olarak Bize Destek Olmayı unutmayınız.
Her gün yeni videolarla yep yeni bir projeye başladık. Seyyah Pro Youtube Kanalımıza Abone Olarak Bize Destek Olmayı unutmayınız.