murg - مرغ
murg - مرغ maddesi sözlük listesi
مرغ Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Türkçe sözlük
tavuk
Farsça - Türkçe sözlük
tavuk; kuş
Arapça - Arapça sözlük Metni çevir
الوسيط
(مَرَغَتِ) السَّائِمةُ العُشْبَ -َ مَرْغًا: أَكلته. ويقال: مَرَغَ الحيوانُ في العُشْب: أَقام فيه يرعى.
(مَرِغَ) عِرْضُه -َ مَرَغًا: دَنِسَ. فهو أَمْرَغُ، وهي مَرْغاء. (ج) مُرْغٌ. و - شَعْرُه: كان ذا قَبول للدُّهن. فهو مَرِغٌ.
(أَمْرَغَ): نام فسال لُعابُه من ناحيتي فيهِ. و - أَكثر الكلامَ في غير صَواب. و - العَجينَ: أَكثر ماءَه حتى رقَّ فلم يقدِرْ أن يُيَبِّسَهُ. و - عِرْضَه: دنَّسَه وأَهانَهُ.
(مَارَغَهُ) بالتُّرَاب: أَلْزَقَهُ به.
(مَرَّغَهُ) في التُّرَاب: قلَّبَه فيه. و - العِرْضَ: دنَّسَهُ. و - فلانًا: أشبع رأسَهُ وجَسَدَهُ دُهْنًا.
(تَمَرَّغَتِ) السَّائِمةُ: أَطالت الرَّعيَ في المَكان. و - الحيوانُ: رشَّ اللُّعابَ من فِيهِ. و - فلانٌ: تنَزَّه. و - تَزَيَّنَ وتنعَّم كي يكون لوجهه وميضٌ وبريق. و - تلوَّى من وَجَعٍ يَجِدُه. و - في التُّرَابِ: تقلَّب. ويقال: تمرَّغَ في الرذائل. وتمرَّغ في النَّعيم: تقلَّب فيه. و - في الأمر: تردَّد. و - على فلان: تلبَّثَ وتمكَّثَ.
(المَرَاغُ): المكان الذي تتمرَّغ فيه الدَّابَّةُ. وفي الحديث: مَرَاغُ دوابِّها المسك.
(المَرَاغَةُ): المَرَاغُ. و - الأَتانُ.
(المَرْغُ): المخاطُ، واللُّعابُ. و - الرّوضةُ الكثيرةُ النَّبات. و - الإشباعُ بالدُّهْن.
(المَرْغَةُ): الرَّوْضَةُ الكثيرةُ النَّبات.
(المِمْرَغَةُ): المِعَى الأَعْوَرُ الذي لا مَنْفَذَ له.
Arapça - Arapça sözlük Metni çevir
مرغ: المَرْغُ: المُخاطُ، وقيل اللُّعابُ؛ قال الحِرْمازِيّ: دُونَكِ بَوْغاءَ تُرابَ الدَّفْغِ ، فأَصْفِغِيه فاكِ أَيَّ صَفْغِ ، ذلِك خَيْرٌ من حُطامِ الرَّفْغِ وإنْ تَرَيْ كَفَّكِ ذاتَ نَفْغِ، شَفَيْتِها بالنَّفْثِ بَعْدَ المَرْغِ والمَرْغُ: الرِّيقُ، وقيل: المَرْغُ لُعاب الشاء، وهو في الإنسان مُسْتَعارٌ كقولهم أَحْمَقُ ما يَجْأَى مَرْغَه أَي لا يَسْتر لُعابَه، وجَأَيْتُ الشيءَ أَي ستَرْتُه، وعَمَّ به بعضهم، وقصره ابن الأَعرابي على الإِنسان فقال: المَرْغُ للإنسان، والرُّوالُ غير مهموز للخيل، واللُّغامُ للإِبل. وأَمْرَغَ أَي سالَ لُعابُه. وأَمْرَغَ: نامَ فسالَ مَرْغُه من ناحيتي فيه. وتَمرَّغَ إِذا رَشَّه من فيه؛ قال الكُمَيْتُ يُعاتِبُ قُرَيْشاً:فَلمْ أَرْغُ ممّا كان بَيْني وبَيْنَها ، ولم أَتمَرَّغْ أَنْ تَجَنَّى غَضُوبُها قوله فلم أَرْغُ من رُغاء البعير. والأَمْرَغُ: الذي يَسِيل مَرْغُه. والمَرْغةُ: الروْضةُ. والعرب تقول: تَمَرَّغْنا أَي تَنَزَّهْنا. والمَرْغُ: الرَّوْضةُ الكثيرة النبات، وقد تَمَرَّغَ المالُ إذا أطال الرَّعْي فيها. وقال أَبو عمرو: مَرَغَ العَيْرُ في العُشْبِ إذا أَقام فيه يَرْعَى؛ وأَنشد لرِبْعِيّ الدُّبَيري: إني رَأَيْتُ العَيْرَ في العُشْبِ مَرَغْ ، فجِئْتُ أَمْشِي مُسْتَطاراً في الرَّزَغْ ويقال: تَمَرَّغْتُ على فلان أَي تَلَبَّثْتُ وتمكَّثْتُ. وأَمْرَغَ إِذا أَكثر الكلامَ في غير صَواب. والمَرْغُ: الإِشْباعُ بالدُّهْن. ورجل أَمْرَغُ وشعَر مَرِغٌ: ذو قَبُولٍ للدُّهْن. والمُتَمَرِّغُ: الذي يَصْنَعُ نفسَه بالدِّهانِ والتَّزَلُّقِ. وأَمْرَغَ العَجينَ: أَكثر ماءَه حتى رَقَّ، لغة في أَمْرَخَه فلم يَقْدِر أَن يُيَبِّسه. ومَرِغَ عِرْضُه: دَنِسَ، وأَمْرَغَه هو ومَرَّغَه: دَنَّسَه، والمُجاوِزُ من فِعْله الإِمْراغ. ومَرَّغَه في التراب تمريغاً فتَمرَّغ أَي مَعَّكه فَتَمَعَّك، ومارَغه، كلاهما: أَلْزَقَه به، والاسم المَراغةُ، والموضع مَتَمَرَّغٌ ومَراغٌ ومَراغةٌ. وفي صفة الجنة: مَراغُ دَوابِّها المِسْكُ أَي الموضع الذي يُتَمَرَّغُ فيه من تُرابها. والتمَرُّغُ: التَّقَلُّبُ في التراب. وفي حديث عَمّار: أَجْنَبْنا في سففَر وليس عندنا ماء فتمَرَّغْنا في التراب؛ ظَنَّ أَنَّ الجُنُبَ يحتاج أَن يُوَصِّلَ الترابَ إِلى جميع جسَده كالماء. ومَراغةُ الإِبل: مُتَمَرَّغها. والمَرْغُ: المَصِيرُ الذي يجتمع فيه بَعْرُ الشاة. والمَراغةُ: الأَتانُ، وقيل: الأَتانُ التي لا تَمْتَنِعُ من الفُحول، وبذلك لقَّب الأَخطلُ أُمَّ جَريرٍ فسمّاه ابن المَراغةِ أَي يَتَمرَّغ عليها الرِّجال، وقيل: لأَن كليباً كانت أَصحابَ حُمُرٍ. والمَرْغُ: أَكلُ السائِمة العُشبَ. ومَرَغَتِ السائمةُ والإبل العُشْبَ تَمْرَغُه مَرْغاً: أَكلته؛ عن أَبي حنيفة. ومَراغُ الإِبلِ: مُتَمَرَّغُها؛ قال الشاعر: يَجْفِلُها كلُّ سَنامٍ مِجْفَلِ ، لأَياً بِلأْيٍ في المَراغِ المُسْهِلِ والمِمْرَغةُ: المِعَى الأَعْوَرُ لأَنه يُرْمى به، وسمّي أَعْورَ لأَنه كالكيس لا مَنْفَذَ له.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مَ ] (ع مص) گیاه تر چریدن. (از
اقرب الموارد) (از منتهی الارب). گیاه خوردن
چهارپای. (تاج المصادر بیهقی). خوردن
چهارپای. (دهار). || جای گرفتن در گیاه و
چریدن. (از منتهی الارب) ...
اقرب الموارد) (از منتهی الارب). گیاه خوردن
چهارپای. (تاج المصادر بیهقی). خوردن
چهارپای. (دهار). || جای گرفتن در گیاه و
چریدن. (از منتهی الارب) ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مَ ] (ع اِ) آب دهان روان.
(منتهی الارب). آب دهان. (دهار). لعاب و آب
دهان. سال مرغه؛ آب دهان وی جاری گشت.
(از اقرب الموارد). || اشباع کردن از روغن.
(از اقرب الموارد). || ...
(منتهی الارب). آب دهان. (دهار). لعاب و آب
دهان. سال مرغه؛ آب دهان وی جاری گشت.
(از اقرب الموارد). || اشباع کردن از روغن.
(از اقرب الموارد). || ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مَ ] (اِ) فریز است و آن نوعی از سبزه
باشد که حیوانات چرنده آن را به رغبت تمام
خورند و آن زیاده از نیم شبر از زمین بلند
نشود. و بغایت سبز و خرم و درهم روئیده
باشد. ...
باشد که حیوانات چرنده آن را به رغبت تمام
خورند و آن زیاده از نیم شبر از زمین بلند
نشود. و بغایت سبز و خرم و درهم روئیده
باشد. ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مَ ] (اِخ) نام شهری از هندوستان. نام
این شهر در آثار منظوم فارسی غالباً با کشمیر
و مای و کابل و دنبر (دنپر MMM دنپور) آمده
است و بدین ترتیب باید از شهرهای غربی
شبه قارهٔ هند باشد: ...
این شهر در آثار منظوم فارسی غالباً با کشمیر
و مای و کابل و دنبر (دنپر MMM دنپور) آمده
است و بدین ترتیب باید از شهرهای غربی
شبه قارهٔ هند باشد: ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مَ ] (اِخ) ظاهراً مرو باشد یعنی شهر
معروف خراسان و این جز مرغی است که
فردوسی با دنبر و مای می آورد که ظاهراً در
هندوستان است. دلیل دیگری که مرغ همان
مرو است اینکه مرغاب نام رودی است ...
معروف خراسان و این جز مرغی است که
فردوسی با دنبر و مای می آورد که ظاهراً در
هندوستان است. دلیل دیگری که مرغ همان
مرو است اینکه مرغاب نام رودی است ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مُ ] (اِ) مطلق پرندگان، و عربان آن را
طیر خوانند. (از برهان). هر طائر که بال و پر و
منقار دارد. (غیاث). مطلق طایر را گویند
سوای کرمهای پردار و قدری جثه هم داشته
باشد و همچنین مور پردار را ...
طیر خوانند. (از برهان). هر طائر که بال و پر و
منقار دارد. (غیاث). مطلق طایر را گویند
سوای کرمهای پردار و قدری جثه هم داشته
باشد و همچنین مور پردار را ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مُ ] (ع ص، اِ) جِ أمرغ. رجوع به أمرغ
شود. || جِ مَرغاء. (از اقرب الموارد). رجوع
به مرغاء شود.
شود. || جِ مَرغاء. (از اقرب الموارد). رجوع
به مرغاء شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مُ رْ رَ ] (ع ص) بِکارٌ مرغ؛ شتران
جوان کفک انداز از دهان، و آن را مفرد نیست.
(از منتهی الارب) (از اقرب الموارد).
جوان کفک انداز از دهان، و آن را مفرد نیست.
(از منتهی الارب) (از اقرب الموارد).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مَ رَ ] (ع مص) عیب ناک کردن ناموس
کسی را. (از منتهی الارب). || پلید و آلوده
گشتن عرض و ناموس کسی. (از
اقرب الموارد).
کسی را. (از منتهی الارب). || پلید و آلوده
گشتن عرض و ناموس کسی. (از
اقرب الموارد).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مَ رِ ] (ع ص) شَعر مرغ؛ موی بسیار
روغن پذیر. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد).
روغن پذیر. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مَ ] (اِخ) دهی است از دهستان کنار
رودخانه شهرستان کلپایگان در ۱۴ هزارگزی
شمال کلپایگان و یکهزار گزی غرب راه
گلپایگان به خمین، با ۱۲۴ تن سکنه. آبش از
قنات و محصولش غلات، لبنیات، پنبه و شغل
مردمش زراعت ...
رودخانه شهرستان کلپایگان در ۱۴ هزارگزی
شمال کلپایگان و یکهزار گزی غرب راه
گلپایگان به خمین، با ۱۲۴ تن سکنه. آبش از
قنات و محصولش غلات، لبنیات، پنبه و شغل
مردمش زراعت ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مَ ] (اِخ) دهی است از دهستان شهاباد
بخش حومه شهرستان بیرجند. آب آن از
قنات و چشمه و راه آن مالرو است. (از
فرهنگ جغرافیایی ایران ج ۹).
بخش حومه شهرستان بیرجند. آب آن از
قنات و چشمه و راه آن مالرو است. (از
فرهنگ جغرافیایی ایران ج ۹).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مَ ] (اِخ) دهی است از دهستان
برخوار بخش حومه شهرستان اردستان؛ در
۴۸هزارگزی جنوب اردستان، در منطقه
کوهستانی معتدل واقع و دارای ۱۲۲ تن
سکنه است. آبش از قنات محصولش غلات و
حبوبات شغل مردمش زراعت است. (از
فرهنگ جغرافیایی ...
برخوار بخش حومه شهرستان اردستان؛ در
۴۸هزارگزی جنوب اردستان، در منطقه
کوهستانی معتدل واقع و دارای ۱۲۲ تن
سکنه است. آبش از قنات محصولش غلات و
حبوبات شغل مردمش زراعت است. (از
فرهنگ جغرافیایی ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(مَ) [ معر. ] (اِ.) 1 - گیاهی است از تیرة گندمیان که علفی و پایا است و دارای
ساقة زیرزمینی افقی و گره داری است که از محل هر گره ریشه های کوچک خارج می شود.
سرعت انتشار این گیاه بسیار زیاد است . این گیاه برگ های دراز نوک تیز و غلاف دار
به رنگ سبز یا غبارآلود دارد. قسمت مورد استفادة دارویی این گیاه ساقة زیرزمینی آن
است که به غلط ریشه خوانده می شود. 2 - سبزه ، چمن (وحشی ).
ساقة زیرزمینی افقی و گره داری است که از محل هر گره ریشه های کوچک خارج می شود.
سرعت انتشار این گیاه بسیار زیاد است . این گیاه برگ های دراز نوک تیز و غلاف دار
به رنگ سبز یا غبارآلود دارد. قسمت مورد استفادة دارویی این گیاه ساقة زیرزمینی آن
است که به غلط ریشه خوانده می شود. 2 - سبزه ، چمن (وحشی ).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(مُ) [ په . ] (اِ.) پرنده . ج . مرغان . به طور عام نام هر جانور بالدار پرندة تخم
گذار که بدنش از پر پوشیده شده باشد. مق خروس . ؛قاطی ~ها شدن کنایه از: ازدواج
کردن ، زن گرفتن . ؛ ~یک پا دارد کنایه از: روی حرف و نظر خود ایستادن ، یکدنگی ،
لجبازی . ؛مثل ~سرکنده کنایه از: بسیار بی قرار و ناآرام .
گذار که بدنش از پر پوشیده شده باشد. مق خروس . ؛قاطی ~ها شدن کنایه از: ازدواج
کردن ، زن گرفتن . ؛ ~یک پا دارد کنایه از: روی حرف و نظر خود ایستادن ، یکدنگی ،
لجبازی . ؛مثل ~سرکنده کنایه از: بسیار بی قرار و ناآرام .
Arapça - Fransızca sözlük Metni çevir
مَرَّغَ
['marːaɣa]
v
1) لَوَّثَ souiller, salir
◊
مَرَّغَهُ في الوَحْلِ — Il l'a couvert de boue.
2) دَنَّسَ souiller, profaner
◊
مَرَّغَ شَرَفَهُ — flétrir l'honneur de qqn
♦ مَرَّغَ أَنْفَهُ في التُّرابِ Il l'a roulé dans la poussière.
Arapça - İngilizce sözlük Metni çevir
مُرْغٍ (المُرْغِي): مُزْبِد، ذُو رَغْوَة
foamy, foaming, frothy, frothing; lathery, lathering
Arapça - Rusca sözlük Metni çevir
مَرَّغَ
п. II
1) валять (в пыли) ; هيبته مرّغ втоптать в грязь авторитет кого-л.
2) пачкать, марать, пятнать; رأسه مرّغ мазать маслом голову
3) тянуть, откладывать
murg - مرغ diğer yazımlar
Seyyah Pro Youtube Kanalımız Açıldı
Seyyah Pro Ülkemizdeki Tarihi ve Kültürel Mirası Adım adım 4K Profesyonel çekimlerle kayıt altına alıyoruz.
Her gün yeni videolarla yep yeni bir projeye başladık. Seyyah Pro Youtube Kanalımıza Abone Olarak Bize Destek Olmayı unutmayınız.
Her gün yeni videolarla yep yeni bir projeye başladık. Seyyah Pro Youtube Kanalımıza Abone Olarak Bize Destek Olmayı unutmayınız.
Sıradaki maddeler