ganim - غانم

غانم Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ نِ ] (ع ص) نعت فاعلی از غَنْم و غُنْم و
غَنَم. گیرندهٔ غنیمت. رسیده به غنیمت و با
تنوین دنبال کلمهٔ سالم استعمال شود: سالماً
غانماً. گویند: سفر را چگونه گذراندید، در
جواب گویند: سالماً غانماً؛ یعنی تندرست و
بهره گیرنده ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ نِ ] (اِخ) نام مردی. (منتهی الارب).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ نِ ] (اِخ) نام یکی از رؤسای اکراد
طایفهٔ برزیکانی. مؤلف تاریخ کُرد بنقل از
کامل ابن اثیر آرد: در این سال حسنویه
پسر حسین کرد برزیکانی در سرماج وفات
یافت. او امیر طایفه ای از برزیکان بود که آنان ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ نِ ] (اِخ) نخبة الدهر دمشقی آرد: فصل
پنجم در ذکر اولاد حام بن نوح و ایشان
عبارتند از قبط و نبط و بربر و سودان با
بسیاری طوایف آنان، و سپس مؤلف در همین
فصل نویسد: و از ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ نِ ] (اِخ) دهی از دهستان گندزلو بخش
مرکزی شهرستان شوشتر واقع در ۳۰
هزارگزی جنوب خاوری شوشتر و ۲
هزارگزی باختری شوسهٔ مسجدسلیمان به
اهواز. دشت، گرمسیر مالاریائی. دارای ۱۵۰
تن سکنهٔ شیعه. آب آن از شعبهٔ گرگر و کارون.
محصول ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ نِ ] (اِخ) ابن ابی العلاء الاصبهانی. یکی
از شعرای بزرگ اصفهان که به عربی شعر گفته
است و در باب پنجم از جزء سوم یتیمة الدهر
ثعالبی ترجمهٔ حالش آمده است. ثعالبی او را
بسیار ستوده و از اینکه ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ نِ ] (اِخ) ابن حسین مکنی به ابوالغنائم
موشیلی از اهالی موشیل که دهی است به
آذربایجان و یا منسوب است به موشیلا که
کتابی است ترسایان را و جدش نصرانی بود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ نِ ] (اِخ) ابن حسین خصیب. یکی از
متأخران هم عصر صاحب کتاب محاسن
اصفهان که در ذیل ذکر هشتم این کتاب نام او
را در عداد بزرگان اصفهان آورده است.
(ترجمهٔ محاسن اصفهان چ مرحوم عباس
اقبال ص ۱۲۳).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ نِ ] (اِخ) ابن رحمة. یکی از عمال
الراضی باللََّه، (اخبار الراضی باللََّه، الاوراق
ص ۱۴۲).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ نِ ] (اِخ) ابن سعد. مؤلف نفحات الانس
آرد: غانم بن سعد رحمه اللََّه از بغداد بود و با
ابومحمد حریری صحبت داشته بود و در ورع
و مجاهده کامل بود. وی را پس از وفات به
خواب دیدند ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ نِ ] (اِخ) ابن عمربن محمدبن احمدبن
مسلم. محدث است. (ذکر اخبار اصبهان
ص ۱۵۰).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ نِ ] (اِخ) ابن محمد بغدادی، مکنی به
ابومحمد. او راست: کتاب مجمع الضمانات و
کتاب ملجاً القضات عند تعارض البینات.
(معجم المطبوعات ستون ۳۸۵ و ۵۱۵).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ نِ ] (اِخ) ابن محمد بغدادی حنفی
متوفی در حدود (۱۰۳۰ هـ . ق.) او راست:
کتاب حصن الاسلام در اصول و فروع دین.
(کشف الظنون چ ۱ استانبول ج ۲ ص ۴۳۹).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ نِ ] (اِخ) ابن محمد برجی صاحب
ابونعیم اصفهانی. از مردم برج، قریه ای به
اصفهان.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ نِ ] (اِخ) ابن ولید مالقی مخزومی
مکنی به ابومحمد. ابن خاقان گفته است: او
مردی دانا و هوشیار و فقیه و مدرس و استاد و
نیکوخط و امام اهل اندلس است و در ادب
مقامی ارجمند و اشعاری بلند ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ نِ ] (اِخ) (خلیل...) خلیل بن ابراهیم بن
غانم، محقق و متتبعی سوری و مسیحی و از
نویسندگان عرب به زبانهای خارجی است.
وی در بیروت متولد شده و در لبنان به کسب
علم پرداخته است. عهده دار مشاغل و
مناصبی ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ نِ ] (اِخ) عبدالرحیم، مکنی به ابوبکر.
یکی از متأخران هم عصر صاحب کتاب
محاسن اصفهان که در ذیل ذکر هشتم این
کتاب نام او در عداد بزرگان اصفهان یاد شده
است. (ترجمهٔ محاسن اصفهان چ اقبال
ص ۱۲۳).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ نِ ] (اِخ) (محمد...) وی از افاضل عصر
خویش و دیوان شعرش همه جا شهرت داشته
است و او جد غانمی محدث است. (انساب
سمعانی ورق ۴۰۶).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ نِ ] (اِخ) محمد عبدالواحد. یکی از
متأخران هم عصر صاحب کتاب محاسن
اصفهان که در ذیل ذکر هشتم این کتاب نام او
در عداد بزرگان اصفهان یاد شده است.
(ترجمهٔ محاسن اصفهان چ اقبال ص ۱۲۳).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ نِ ] (اِخ) حصاری است در کوههای
قرب نهاوند.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

(نِ) [ ع . ] (اِ.) غنیمت گیرنده .
Arapça - Rusca sözlük Metni çevir

غَانِمٌ

имеющий успех; успешный; عاد سالما غانمـا он вернулся живым,здоровым и с полным успехом
ganim - غانم diğer yazımlar

Arama Ekranı

Site içersinde arama yap.