sait - صاعد
sait - صاعد maddesi sözlük listesi
صاعد Arapça ve farsça anlamları
Arapça - Arapça sözlük Metni çevir
I
معجم اللغة العربية المعاصرة
صاعِد1 [مفرد]: ج صُعَّد: اسم فاعل من صعِدَ/ صعِدَ إلى/ صعِدَ على/ صعِدَ في.
II
معجم اللغة العربية المعاصرة
صاعِد2 [مفرد]: ج صاعِدون وصواعِدُ:
1- اسم فاعل من صعِدَ/ صعِدَ إلى/ صعِدَ على/ صعِدَ في| الجيلُ الصَّاعدُ/ الشَّباب الصَّاعدُ: الجيل الجديد- بلَغ كذا فصاعدًا: أي: فما فوقه- عنق صاعد: طويل- مِنْ الآن فصاعدًا: ابتداء من اليوم إلى ما بعده في المستقبل.
2- طالعٌ، متَّجه أو متحرِّك أو نامٍ لأعلى.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ عِ ] (ع ص) نعت فاعلی از صعود.
بالابرآینده. (منتهی الارب). از پستی بسوی
بلندی رونده. (غیاث اللغات). بالارونده.
بَرشونده. مقابل هابط، بزیرشونده، فروشونده.
|| قولهم: بلغ کذا فصاعداً؛ یعنی فوق آن.
(منتهی الارب). || ...
بالابرآینده. (منتهی الارب). از پستی بسوی
بلندی رونده. (غیاث اللغات). بالارونده.
بَرشونده. مقابل هابط، بزیرشونده، فروشونده.
|| قولهم: بلغ کذا فصاعداً؛ یعنی فوق آن.
(منتهی الارب). || ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ عِ ] (اِخ) نام اسب بَلْعاءبن قیس
کنانی و نام اسب صخربن عمرو است. (منتهی
الارب).
کنانی و نام اسب صخربن عمرو است. (منتهی
الارب).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ عِ ] (اِخ) (مولانا...) از مردم شیراز
معاصر امیر تیمور. آن هنگام که مولا
قطب الدین در شیراز اموال مردم به بهانهٔ
پیشکش بستد صاعد ماجرا به امیر تیمور
رساند و او دستور مؤاخذت داد. (حبیب السیر
جزء سوم از ج ۳ ص ...
معاصر امیر تیمور. آن هنگام که مولا
قطب الدین در شیراز اموال مردم به بهانهٔ
پیشکش بستد صاعد ماجرا به امیر تیمور
رساند و او دستور مؤاخذت داد. (حبیب السیر
جزء سوم از ج ۳ ص ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ عِ ] (اِخ) صاحب کشف الظنون گوید:
او راست: کتاب الدعوات. (کشف الظنون،
حرف کاف).
او راست: کتاب الدعوات. (کشف الظنون،
حرف کاف).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ عِ ] (اِخ) ممدوح ابن الرّومی است.
بحتری ابن الرومی را گفت: ابوعیسی بن صاعد
قصیده ای از تو روایت کند که در حق پدر وی
(صاعد) سروده ای و از من پرسید: چه صله ای
به او دهم؟ گفتم: ...
بحتری ابن الرومی را گفت: ابوعیسی بن صاعد
قصیده ای از تو روایت کند که در حق پدر وی
(صاعد) سروده ای و از من پرسید: چه صله ای
به او دهم؟ گفتم: ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ عِ ] (اِخ) نام یکی از مردان افسانه ای
عرب باستان. در فصل اول از باب هفدهم
مجمل التواریخ و القصص دربارهٔ نسب عرب
قحطانی و پادشاهان ایشان گوید: پس از گروه
عاد زنی خواست و فرزندانش آمدند ...
عرب باستان. در فصل اول از باب هفدهم
مجمل التواریخ و القصص دربارهٔ نسب عرب
قحطانی و پادشاهان ایشان گوید: پس از گروه
عاد زنی خواست و فرزندانش آمدند ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ عِ ] (اِخ) وی در اصفهان قضاوت
داشته است. بسال ۷۸۹ هـ . ق. که امیر تیمور
عازم اصفهان گشت امیر مظفر کاشی که از قِبَلِ
سلطان زین العابدین پسر شاه شجاع حکومت
اصفهان داشت قاضی صاعد را که ...
داشته است. بسال ۷۸۹ هـ . ق. که امیر تیمور
عازم اصفهان گشت امیر مظفر کاشی که از قِبَلِ
سلطان زین العابدین پسر شاه شجاع حکومت
اصفهان داشت قاضی صاعد را که ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ عِ ] (اِخ) ابن احمد رازی. او راست:
کتاب «الاحساب و الانساب».
(کشف الظنون).
کتاب «الاحساب و الانساب».
(کشف الظنون).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ عِ ] (اِخ) ابن احمد، مکنی به
ابی القاسم (قاضی...). وی یکی از علماء و
دانشمندان اندلس است. مولد وی مالقه و او
در قرطبه پرورش یافت و به همین مناسبت
وی را قرطبی نیز خوانند. او راست: التعریف
بطبقات ...
ابی القاسم (قاضی...). وی یکی از علماء و
دانشمندان اندلس است. مولد وی مالقه و او
در قرطبه پرورش یافت و به همین مناسبت
وی را قرطبی نیز خوانند. او راست: التعریف
بطبقات ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ عِ ] (اِخ) ابن بشربن عبدوس. وی از
اطبای مشهور اسلام و جد او عبدوس نیز از
اطبای معروف بغداد بود. او در اوائل حال در
بیمارستان بغداد سمت فصادی داشت، سپس
شیفتهٔ فن طبابت شد و بدین شغل پرداخت و
یکی ...
اطبای مشهور اسلام و جد او عبدوس نیز از
اطبای معروف بغداد بود. او در اوائل حال در
بیمارستان بغداد سمت فصادی داشت، سپس
شیفتهٔ فن طبابت شد و بدین شغل پرداخت و
یکی ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ عِ ] (اِخ) ابن حسن، مکنی به
ابی العلاء. وی از مشاهیر پزشکان بود و در
رحبه میزیست، و هم در آنجا بسال ۴۶۴
هـ . ق. کتابی کرد و آن را «التشویق الطبی»
نامید. (قاموس الاعلام ترکی).
ابی العلاء. وی از مشاهیر پزشکان بود و در
رحبه میزیست، و هم در آنجا بسال ۴۶۴
هـ . ق. کتابی کرد و آن را «التشویق الطبی»
نامید. (قاموس الاعلام ترکی).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ عِ ] (اِخ) ابن حسن بن صاعد، مکنی
به ابی العلاء و معروف به زعیم الدوله. ابن
عساکر گوید: وی شاعری بسیارشعر بود و بر
نظم و نثر مقتدر و دارای معانی و الفاظ نیکو
لیکن علم وی در عروض ...
به ابی العلاء و معروف به زعیم الدوله. ابن
عساکر گوید: وی شاعری بسیارشعر بود و بر
نظم و نثر مقتدر و دارای معانی و الفاظ نیکو
لیکن علم وی در عروض ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ عِ ] (اِخ) ابن حسن بن عیسی الربعی
البغدادی، مکنی به ابی العلاء. وی از مشاهیر
ادبا بود و در علم لغت و نحو و دیگر علوم
ادبی ماهر و به حاضرجوابی مشهور. مولد او
موصل است و در بغداد ...
البغدادی، مکنی به ابی العلاء. وی از مشاهیر
ادبا بود و در علم لغت و نحو و دیگر علوم
ادبی ماهر و به حاضرجوابی مشهور. مولد او
موصل است و در بغداد ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ عِ ] (اِخ) ابن حسن دمشقی. وی
شاعری است و دیوانی دارد. این ابیات از
قصیده ای است که در مدح عبدالعزیزبن
یوسف وزیر در بغداد گفته است:
و لیلی مریض الافق متقدالحشا
اراح علیه من سنا الصبح عائد
اذا لی بدا ...
شاعری است و دیوانی دارد. این ابیات از
قصیده ای است که در مدح عبدالعزیزبن
یوسف وزیر در بغداد گفته است:
و لیلی مریض الافق متقدالحشا
اراح علیه من سنا الصبح عائد
اذا لی بدا ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ عِ ] (اِخ) ابن حسین بغدادی. رجوع
به صاعدبن حسن بن عیسی ربعی موصلی
شود.
به صاعدبن حسن بن عیسی ربعی موصلی
شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ عِ ] (اِخ) ابن ربیعةبن ابی غانم.
صاحب روضات از وی به ثقهٔ فقیه تعبیر کند و
گوید شرح حال وی را شیخ فرج اللََّه حویزی
در کتاب خویش آورده است، او شاگرد شیخ
ما ابوجعفر طوسی است. (روضات ص ...
صاحب روضات از وی به ثقهٔ فقیه تعبیر کند و
گوید شرح حال وی را شیخ فرج اللََّه حویزی
در کتاب خویش آورده است، او شاگرد شیخ
ما ابوجعفر طوسی است. (روضات ص ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ عِ ] (اِخ) ابن سهل بن بشربن احمدبن
سعید، مکنی به ابی روح. وی محدث و از
اسفرایین است، از خطیب بغدادی و کتانی و
ابن ابی الحدید (صاحب شرح نهج) و جز آنان
روایت کند، و روایات او اندک ...
سعید، مکنی به ابی روح. وی محدث و از
اسفرایین است، از خطیب بغدادی و کتانی و
ابن ابی الحدید (صاحب شرح نهج) و جز آنان
روایت کند، و روایات او اندک ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ عِ ] (اِخ) ابن عبدالرحمان بن
صاعدبن عبدالسلام تمیمی، مکنی به
ابی القاسم. و او را بصری نحاس گویند و
معروف به ابن براد است. وی محدث بود، و از
جماعتی چون ابوزرعهٔ دمشقی و اقران او
روایت کند، و از ...
صاعدبن عبدالسلام تمیمی، مکنی به
ابی القاسم. و او را بصری نحاس گویند و
معروف به ابن براد است. وی محدث بود، و از
جماعتی چون ابوزرعهٔ دمشقی و اقران او
روایت کند، و از ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ عِ ] (اِخ) ابن علی آبی، ملقب به
مجدالدین (شیخ...). در امل الآمل از فهرست
شیخ منتجب الدین آرد که وی فقیهی واعظ
بود. (روضات الجنات ص ۳۳۰).
مجدالدین (شیخ...). در امل الآمل از فهرست
شیخ منتجب الدین آرد که وی فقیهی واعظ
بود. (روضات الجنات ص ۳۳۰).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ عِ ] (اِخ) ابن علی جرجانی، مکنی
به ابی الحسن. او راست: مسالک الممالک به
فارسی. (کشف الظنون).
به ابی الحسن. او راست: مسالک الممالک به
فارسی. (کشف الظنون).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ عِ ] (اِخ) ابن محمد، مکنی به
ابی العلاء. رجوع به صاعدبن مسلم شود.
ابی العلاء. رجوع به صاعدبن مسلم شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ عِ ] (اِخ) ابن محمدبن احمد
استوائی، مکنی به ابی العلاء. وی از فقهای
حنفیهٔ شهر نیشابور و نسبت او به استواء از
اعمال نیشابور است. تولد وی بسال ۳۴۳
هـ . ق. است. او ریاست حنفیان خراسان و
قضاء شهر نیشابور ...
استوائی، مکنی به ابی العلاء. وی از فقهای
حنفیهٔ شهر نیشابور و نسبت او به استواء از
اعمال نیشابور است. تولد وی بسال ۳۴۳
هـ . ق. است. او ریاست حنفیان خراسان و
قضاء شهر نیشابور ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ عِ ] (اِخ) ابن محمدبن صاعد بریدی
آبی، ملقب به شرف الدین. وی فاضلی متبحر
بود. صاحب روضات آرد که شیخ
منتجب الدین متوفی بعد از ۵۸۵ هـ . ق. در
فهرست خود وی را معاصر دانسته و بدین
تقدیر ...
آبی، ملقب به شرف الدین. وی فاضلی متبحر
بود. صاحب روضات آرد که شیخ
منتجب الدین متوفی بعد از ۵۸۵ هـ . ق. در
فهرست خود وی را معاصر دانسته و بدین
تقدیر ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ عِ ] (اِخ) ابن محمد حنفی یا حنیفی.
رجوع به صاعدبن محمدبن احمد شود.
رجوع به صاعدبن محمدبن احمد شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ عِ ] (اِخ) ابن مخلد. صاحب
دستورالوزراء گوید: وی در خلافت المعتمد
علی اللََّه به وزارت رسید. (ص ۷۲) (حبیب
السیر جزء ۳ از ج ۲ ص ۱۰۱). در مجمل
التواریخ کنیت وی را ابوالعلاء آرد و از او ...
دستورالوزراء گوید: وی در خلافت المعتمد
علی اللََّه به وزارت رسید. (ص ۷۲) (حبیب
السیر جزء ۳ از ج ۲ ص ۱۰۱). در مجمل
التواریخ کنیت وی را ابوالعلاء آرد و از او ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ عِ ] (اِخ) ابن مسعود، ملقب به
رکن الدین و صدر اصفهان. خانوادهٔ وی در
اصفهان ریاست حنفیان داشتند و مروّج ادب
فارسی و ممدوح شعرای بزرگ اصفهان بودند
و کمال الدین اسماعیل صاعد را مکرر مدح
گفته است. (تاریخ ...
رکن الدین و صدر اصفهان. خانوادهٔ وی در
اصفهان ریاست حنفیان داشتند و مروّج ادب
فارسی و ممدوح شعرای بزرگ اصفهان بودند
و کمال الدین اسماعیل صاعد را مکرر مدح
گفته است. (تاریخ ...
sait - صاعد diğer yazımlar
Seyyah Pro Youtube Kanalımız Açıldı
Seyyah Pro Ülkemizdeki Tarihi ve Kültürel Mirası Adım adım 4K Profesyonel çekimlerle kayıt altına alıyoruz.
Her gün yeni videolarla yep yeni bir projeye başladık. Seyyah Pro Youtube Kanalımıza Abone Olarak Bize Destek Olmayı unutmayınız.
Her gün yeni videolarla yep yeni bir projeye başladık. Seyyah Pro Youtube Kanalımıza Abone Olarak Bize Destek Olmayı unutmayınız.
Sıradaki maddeler
Latin göre sıradaki maddeler