عمان

عمان Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ عَ مْ ما ] (اِ) جِ عَمّ به سیاق فارسی.
برادران پدر. رجوع به عَمّ شود: تا اعیان
معتمدان حشم آن جانب کریم و عمان و
برادران و فرزندان... به مجلس خان حاضر
آیند. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص ۲۱۱).
پارسازاده ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ عُ ] (اِخ) مَزون. نام شهری است
عربی بر ساحل بحر یمن و هند. و آن در اقلیم
اول واقع بوده، طول آن سی وچهار درجه و
سی دقیقه، و عرضش نوزده درجه و
چهل وپنج دقیقه است. این شهر ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ عَ مْ ما ] (اِخ) شهری است در طرف
شام که قصبهٔ «بلقاء» بود. و «عمان» را در
حدیث حوض غالباً همین شهر دانسته اند. و
گویند که شهر دقیانوس همین عمان است و
کهف و رقیم در نزدیکی آن قرار ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ عُ ] (اِخ) (بحر...) دریایی است در
قارهٔ آسیا و در جنوب ایران که امتداد دریای
هند بطرف شمال میباشد، و از راه تنگهٔ هرمز
به خلیج فارس می پیوندد. این دریا بین
سواحل جزیرةالعرب و ایران و پاکستان و
هندوستان ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ عُ ] (اِخ) (خلیج...) خلیجی است
واقع در قسمت شمالی دریای عمان، مابین
ایران و عمان. رجوع به عمان (بحر...) شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ عُ ] (اِخ) (دیر...) دیری است در
نواحی حلب. معنای آن در لغت سریانی «دیر
جماعت» باشد. و حمدان بن عبدالرحیم
حلبی، و ابوفراس بن ابی الفرج بُزاعی دربارهٔ
آن ابیاتی دارند که در معجم البلدان مذکور
است. رجوع به معجم البلدان ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ عَ مْ ما ] (اِخ) دهی است از دهستان
درجزین بخش رزن شهرستان همدان. دارای
۸۶۰ تن سکنه. آب آن از قنات تأمین میشود.
محصول آن غلات، حبوب و انگور است. (از
فرهنگ جغرافیائی ایران ج ۵).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ عُ ] (اِخ) ابن قحطان. بر طبق نوشتهٔ
مورخان عرب، در موقع تفرق فرزندان نوح،
قحطان به یمن آمد و پادشاه شد و پس از او
پسرش «یعرب» به پادشاهی رسید و یعرب
در موقع سلطنت خود، نواحی را به برادران ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

(عَ مّ) [ ع - فا. ] (اِ.) عموها.
Farsça - Azeri sözlük Metni çevir

dalqur
Arapça - İngilizce sözlük Metni çevir

عُمَان

Oman

Arama Ekranı

Site içersinde arama yap.