غسان
غسان maddesi sözlük listesi
غسان Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ غُ ] (ع اِ) اقصی القلب. (منتهی الارب)
(آنندراج). غُسان یا غَسّان (به ضبط لسان
العرب)، ته دل، گویند: «لقد علمت ان ذلک من
غسان قلبک»؛ ای من اقصی نفسک. (از اقرب
الموارد).
(آنندراج). غُسان یا غَسّان (به ضبط لسان
العرب)، ته دل، گویند: «لقد علمت ان ذلک من
غسان قلبک»؛ ای من اقصی نفسک. (از اقرب
الموارد).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ غِ ] (ع اِ) پوست پاره ای که کودکان
پوشند. (منتهی الارب) (آنندراج). جلد یلبسه
الصبی. (اقرب الموارد).
پوشند. (منتهی الارب) (آنندراج). جلد یلبسه
الصبی. (اقرب الموارد).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ غَ سْ سا ] (ع اِ) تیزی جوانی. (منتهی
الارب) (آنندراج). یقال: ما انت من غسانه؛ ای
من رجاله. (منتهی الارب) (اقرب الموارد).
الارب) (آنندراج). یقال: ما انت من غسانه؛ ای
من رجاله. (منتهی الارب) (اقرب الموارد).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ غَ سْ سا ] (اِخ) آبی است. نزل علیه
قوم من الازد فنسبوا الیه، منهم بنوجفنه رهط
الملوک. (منتهی الارب). آبی است بین دو
وادی رمع و زبید در یمن، هر که از «ازد» بدان
فرودآید و از آن بیاشامد ...
قوم من الازد فنسبوا الیه، منهم بنوجفنه رهط
الملوک. (منتهی الارب). آبی است بین دو
وادی رمع و زبید در یمن، هر که از «ازد» بدان
فرودآید و از آن بیاشامد ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ غَ سْ سا ] (اِخ) پدر قبیله ای است به
یمن، و از آن قبیله اند ملوک غسان. (منتهی
الارب). مازن بن ازدبن غوث است. (از تاج
العروس). قبیله ای است عربی از قبایل «ازد»
که اصلاً از یمن ...
یمن، و از آن قبیله اند ملوک غسان. (منتهی
الارب). مازن بن ازدبن غوث است. (از تاج
العروس). قبیله ای است عربی از قبایل «ازد»
که اصلاً از یمن ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ غُ سْ سا ] (اِخ) بطنی است از
حضرموت. (انساب سمعانی ورق ۴۰۹ الف).
حضرموت. (انساب سمعانی ورق ۴۰۹ الف).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ غَ سْ سا ] (اِخ) ابن ابان یمامی، مکنی
به ابوروح. احمدبن محمدبن عمربن یونس
یمامی از وی حدیثی نقل کرده است. (از لسان
المیزان ج ۴ ص ۴۱۸).
به ابوروح. احمدبن محمدبن عمربن یونس
یمامی از وی حدیثی نقل کرده است. (از لسان
المیزان ج ۴ ص ۴۱۸).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ غَ سْ سا ] (اِخ) ابن ذهیل سلیطی.
شاعری از عرب بود و جریر را هجا گفت.
جاحظ در البیان و التبیین (ج ۳ ص ۱۲۶) از
شاعری به نام غسان خال «عدار» نام میبرد، و
دو بیت شعر از او نقل ...
شاعری از عرب بود و جریر را هجا گفت.
جاحظ در البیان و التبیین (ج ۳ ص ۱۲۶) از
شاعری به نام غسان خال «عدار» نام میبرد، و
دو بیت شعر از او نقل ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ غَ سْ سا ] (اِخ) (متوفی به سال ۲۲۶
هـ . ق.) ابن ربیع ازدی موصلی. از
عبدالرحمن بن ثابت بن ثوبان و لیث بن سعد
حدیث شنید، و احمد و یحیی و ابویعلی و
دیگران از او حدیث سماع کردند. (از ...
هـ . ق.) ابن ربیع ازدی موصلی. از
عبدالرحمن بن ثابت بن ثوبان و لیث بن سعد
حدیث شنید، و احمد و یحیی و ابویعلی و
دیگران از او حدیث سماع کردند. (از ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ غَ سْ سا ] (اِخ) ابن عباد. عم زادهٔ
فضل بن سهل ذوالریاستین. او والی خراسان و
ماوراءالنهر از طرف مأمون بود. رجوع به
حبیب السیر چ خیام جزء ۳ از مجلد ۲
ص ۳۵۲ و تاریخ الحکماء قفطی ص ۷۴ ...
فضل بن سهل ذوالریاستین. او والی خراسان و
ماوراءالنهر از طرف مأمون بود. رجوع به
حبیب السیر چ خیام جزء ۳ از مجلد ۲
ص ۳۵۲ و تاریخ الحکماء قفطی ص ۷۴ ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ غَ سْ سا ] (اِخ) ابن عبدالحمید. او
کاتب جعفربن سلیم بن علی است. و
شیرین سخن و بلیغ و لطیف معانی بود. او
راست کتاب رسائل و کتب مدونهٔ دیگر. (از
فهرست ابن الندیم). جهشیاری و ابن قتیبة وی
را کاتب ...
کاتب جعفربن سلیم بن علی است. و
شیرین سخن و بلیغ و لطیف معانی بود. او
راست کتاب رسائل و کتب مدونهٔ دیگر. (از
فهرست ابن الندیم). جهشیاری و ابن قتیبة وی
را کاتب ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ غَ سْ سا ] (اِخ) ابن عبید حسن
(کذا)بن حفص اصفهانی. فقیه محدث و راوی
کتاب جامع الصغیر سفیان ثوری است.
(فهرست ابن الندیم). صاحب لسان المیزان
گوید: غسان بن عبید موصلی از ابن ابی ذئب و
شعبه و گروهی ...
(کذا)بن حفص اصفهانی. فقیه محدث و راوی
کتاب جامع الصغیر سفیان ثوری است.
(فهرست ابن الندیم). صاحب لسان المیزان
گوید: غسان بن عبید موصلی از ابن ابی ذئب و
شعبه و گروهی ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ غَ سْ سا ] (اِخ) ابن عمر عجلی. از
سفیان ثوری روایت کند. (از لسان المیزان
ج ۴ ص ۴۱۹).
سفیان ثوری روایت کند. (از لسان المیزان
ج ۴ ص ۴۱۹).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ غَ سْ سا ] (اِخ) ابن فضل بن زید.
ابوحامد اشعری از وی حدیثی نقل کرده
است. رجوع به ذکر اخبار اصبهان ج ۲
ص ۱۵۱ و عیون الاخبار ج ۳ ص ۵۲ شود.
ابوحامد اشعری از وی حدیثی نقل کرده
است. رجوع به ذکر اخبار اصبهان ج ۲
ص ۱۵۱ و عیون الاخبار ج ۳ ص ۵۲ شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ غَ سْ سا ] (اِخ) ابن مالک. او از
حمادبن سلمة روایت کند، و به قول ابوحاتم
ضعیف است. (از لسان المیزان ج ۴ ص ۴۱۹)
حمادبن سلمة روایت کند، و به قول ابوحاتم
ضعیف است. (از لسان المیزان ج ۴ ص ۴۱۹)
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ غَ سْ سا ] (اِخ) ابن محمدبن غسان بن
موسی عکلی، مکنی به ابوعلی. او از
اسحاق بن جمیل حدیث کند. رجوع به ذکر
اخبار اصبهان ج ۲ ص ۱۵۱ شود.
موسی عکلی، مکنی به ابوعلی. او از
اسحاق بن جمیل حدیث کند. رجوع به ذکر
اخبار اصبهان ج ۲ ص ۱۵۱ شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ غَ سْ سا ] (اِخ) ابن مفضل العلاء،
مکنی به ابومعاویه. تابعی است. رجوع به
ابومعاویه غسان شود.
مکنی به ابومعاویه. تابعی است. رجوع به
ابومعاویه غسان شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ غَ سْ سا ] (اِخ) ابن ناقد. او از
ابوالاشهب روایت کند، و مجهول است. (از
لسان المیزان ج ۴ ص ۴۲۰).
ابوالاشهب روایت کند، و مجهول است. (از
لسان المیزان ج ۴ ص ۴۲۰).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ غَ سْ سا ] (اِخ) ابن یسار عوذی،
مکنی به ابومالک. رجوع به ابومالک عوذی
شود.
مکنی به ابومالک. رجوع به ابومالک عوذی
شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ غَ سْ سا ] (اِخ) سلمی، مکنی به
ابوعبدالرحمن. از عون بن ذکوان حدیثی
روایت کرده است. (از لسان المیزان ج ۴
ص ۴۱۹).
ابوعبدالرحمن. از عون بن ذکوان حدیثی
روایت کرده است. (از لسان المیزان ج ۴
ص ۴۱۹).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ غَ سْ سا ] (اِخ) کوفی مرجی، رئیس
فرقهٔ مرجئه. این شخص چنانکه مقریزی
پنداشته غسان بن ابان محدث معروف نیست،
زیرا غسان بن ابان یمامی بود و این کوفی
است. رجوع به کشاف اصطلاحات الفنون
ذیل غسانیه و ...
فرقهٔ مرجئه. این شخص چنانکه مقریزی
پنداشته غسان بن ابان محدث معروف نیست،
زیرا غسان بن ابان یمامی بود و این کوفی
است. رجوع به کشاف اصطلاحات الفنون
ذیل غسانیه و ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ غَ سْ سا ] (اِخ) محمدبن عبداللََّه بن
محمدبن یوسف عبدی، معروف به غسان بن
ابی غسان، مکنی به ابوعبداللََّه. او خطیب بود.
(لسان المیزان ج ۵ ص ۲۱۸). پدر یحیی بن
غسان است و در وفد عبدالقیس نزد ...
محمدبن یوسف عبدی، معروف به غسان بن
ابی غسان، مکنی به ابوعبداللََّه. او خطیب بود.
(لسان المیزان ج ۵ ص ۲۱۸). پدر یحیی بن
غسان است و در وفد عبدالقیس نزد ...
غسان diğer yazımlar
Seyyah Pro Youtube Kanalımız Açıldı
Seyyah Pro Ülkemizdeki Tarihi ve Kültürel Mirası Adım adım 4K Profesyonel çekimlerle kayıt altına alıyoruz.
Her gün yeni videolarla yep yeni bir projeye başladık. Seyyah Pro Youtube Kanalımıza Abone Olarak Bize Destek Olmayı unutmayınız.
Her gün yeni videolarla yep yeni bir projeye başladık. Seyyah Pro Youtube Kanalımıza Abone Olarak Bize Destek Olmayı unutmayınız.