Pyrrha - پیره

Pyrrha - پیره maddesi sözlük listesi
پیره Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ رَ / رِ ] (اِ) پیر. قائم مقام و خلیفه و
مرشد. خلیفه و جانشین مشایخ و ارباب
طریقت و خانقاه نشین باشد. (برهان). خلیفهٔ
مشایخ و ارباب طریقت را گویند و چون یکی
از مریدان بی طریقتی کند او ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ رِ ] (اِخ) دهی از دهستان خرق بخش
حومهٔ شهرستان قوچان. واقع در
۴۹هزارگزی باختر قوچان، سر راه مالرو
عمومی خرق به شیرخان. کوهستانی،
سردسیر. دارای ۱۳۲ تن سکنه. آب آن از
چشمه سار. محصول آنجا غلات و تریاک.
شغل اهالی زراعت و ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ رِ ] (اِخ) دهی از دهستان گیفان بخش
حومهٔ شهرستان بجنورد. واقع در
۵۳هزارگزی شمال خاوری بجنورد.
کوهستانی و سردسیر، دارای ۷۹ تن سکنه.
آب آن از چشمه. محصول آنجا غلات. شغل
اهالی زراعت و راه آن مالرو است. (فرهنگ
جغرافیایی ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ رِ ] (اِخ) بندری بیونان، واقع در
۷هزارگزی جنوب غربی آتن و در حکم
اسکلهٔ پای تخت یونان دارای ۲۹۰ هزار تن
سکنه. لنگرگاهی استوار و قشنگ، کوچه های
وسیع و مستقیم، کارخانه های ریسمان بافی،
کارخانهٔ ابریشم و کارخانهٔ ...