Kays - قیس

Kays - قیس maddesi sözlük listesi
قیس Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ قَ ] (ع مص) اندازه کردن. (منتهی
الارب) (از اقرب الموارد). قال: الشی ء بغیره و
علیه قیسا و قیاساً؛ قدره علی مثاله. (اقرب
الموارد). || به ناز خرامیدن. (منتهی الارب)
(از اقرب الموارد). قاس فلان؛ ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

(ع اِ) اندازه. (منتهی الارب). القاس و
القیس؛ القدر: بینهما قاسُ رمح و قیس رمح؛
ای قدره. (اقرب الموارد) (المنجد). رجوع به
قید و قاد شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ قَ ] (اِخ) جدی است و فرزندان وی
بطنی از طایفهٔ لخم از قحطان بشمار میروند. و
مساکن آنان در اطفیحیهٔ مصر است. (الاعلام
زرکلی ج ۲ ص ۷۹۹).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ قَ ] (اِخ) شعبه ای است از طایفهٔ مصر
و در نسب وی اختلاف است. گویند قیس بن
عیلان [ غیلان ] و گویند قیس بن مضر. قیس بر
اثر کثرت افراد بر سایر عدنانیان برتری یافت
تا آنکه در ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ قَ ] (اِخ) بطن هفتم از جذام است و
آنان عبارتند از: بنی غُنَیم و بنی عمرو و
بنی حجره. (از صبح الاعشی ج ۱ ص ۳۳۵).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ قَ ] (اِخ) جد جاهلی است. فرزندان
وی بطنی از عامربن صعصعه از عدنان هستند
و منازل آنان در بحرین است. (الاعلام زرکلی
ج ۳ ص ۷۹۹).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ قَ ] (اِخ) جزیره ای است (کیش) در
دریای عمان و شهری است زیبا، دارای
باغستانهای سبز و خرم و بناهای عالی و مقر
صاحب عمان است. این جزیره، لنگرگاه
کشتی های هند و ایران است. گروهی از کُتّاب
و ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ قَ ] (اِخ) شهرستانی است به مصر که
اینک ویران گردیده است. گویند چون به
دست قیس بن حارث مرادی فتح گردید به نام
وی موسوم گشت. این قصبه در مغرب نیل
پس از جیزه قرار گرفته است. ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ قَ ] (اِخ) ابن ابی العاص بن قیس
سهمی قرشی. نخستین قاضی اسلام در مصر
است که عمرو عاص به امر عمر وی را به
قضای مصر برگزید. وی از صحابیان است که
بروز فتح مکه ایمان آورد و ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ قَ ] (اِخ) ابن ابی حازم، قیس بن
عبدالعوف بن حارث احمسی بجلی. از تابعیان
جلیل القدر است که جاهلیت را نیز ادراک
کرده است. وی در کوفه اقامت کرد و از
اصحاب عشره روایت نمود و بسال ۸۴ ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ قَ ] (اِخ) ابن خطیم بن عدی اوسی.
شاعر اوس و یکی از بزرگان جاهلیت است و
هنگامی شهرت وی آغاز گشت که به
خونخواهی، قاتل پدر و جد خویش را بکشت
و در این باره شعر گفت. وی اسلام ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ قَ ] (اِخ) ابن ذَریح بن سنةبن حذافة
کنانی. شاعری است عاشق پیشه که در عشق
لُبنی ََ دختر حباب کعبی شهرت یافت. وی از
شاعران عصر امویان است که در مدینه اقامت
داشت و برادر رضاعی حسین بن علی ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ قَ ] (اِخ) ابن زُهیربن جذیمةبن
رواحة عبسی. یکی از امرای بزرگ عرب
است و اشعار نغزی نیز دارد. در فهم و نبوغ به
وی مثل زنند. او در عمان بسال ۱۰ هـ . ق.
درگذشت. (الاعلام زرکلی ج ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ قَ ] (اِخ) ابن سعدبن عبادةبن دلیهم
انصاری خزرجی مدنی. از صحابیان است.
شانزده حدیث از او نقل شده است. وی از
نوابغ عرب و رئیس طائفهٔ (خزرج) و حامل
لوای انصار در مصاحبت پیغمبر است. در
خلافت علی بن ابیطالب ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ قَ ] (اِخ) ابن صعصعهٔ خزرجی
انصاری. از بنی نجار، از صحابیان است.
رجوع به تاریخ گزیده چ لندن ص ۲۳۸ شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ قَ ] (اِخ) ابن عاصم بن خالد. از
صحابیان است. وی پس از فتح مکه مسلمان
شد. رسول در حق او فرمود: انت سید
اهل الوَبَر. (تاریخ گزیده چ لندن ص ۲۳۸).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ قَ ] (اِخ) ابن عاصم بن سنان منقری،
مکنی به ابوعلی. بزرگ طایفهٔ بنی تمیم در عهد
خود و شاعری دلاور و بردبار بود که در
بردباری به وی مثل زنند. پیغمبر را درک کرد
و اسلام آورد و تا زمان عمر ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ قَ ] (اِخ) ابن عُباد ضبعی. از بزرگان و
تابعیان ثقه است، در ایام خلافت عمر بمدینه
آمد و روایت کرد و به بصره سکونت گزید و با
ابن اشعث خروج کرد و به دست حجاج بسال
۸۵ هـ . ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ قَ ] (اِخ) ابن عَبایه بن عبید خولانی. از
صحابیان صاحب رای و شجاع بود که در
جوانی جنگ بدر را دیده و در فتوح شام با
ابوعبیده مصاحبت داشته و ابوعبیده با او شور
میکرده است. در ایام خلافت معاویه بسال ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ قَ ] (اِخ) ابن عبدالمنذر انصاری. از
صحابیان است. وی در بدر شهید شد. آیت و
{/Bلاََ تَقُولُوا لِمَنْ یُقْتَلُ فِی سَبِیلِ اَللََّهِ
أَمْوََاتٌ ۲-۹۲:۱۵۴/} در شأن او و اصحاب که در بدر
شهید شدند فرودآمد. (تاریخ گزیده ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ قَ ] (اِخ) ابن عمروبن مزدلف. از
ذهل بن شیبان، از عدنان جد جاهلی است.
(الاعلام زرکلی ج ۲ ص ۸۰۱).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ قَ ] (اِخ) ابن مالک بن سعد ارحبی
همدانی. امیر یمانی از صحابیان است. وی در
مکه بر رسول خدا (ص) وارد شد و اسلام
آورد و بنزد طایفهٔ خود برگشت و سپس بار
دوم بحضور پیغمبر رسید و ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ قَ ] (اِخ) ابن ملوح بن مزاحم. رجوع
به قیس بنی عامر شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ قَ ] (اِخ) ابن منبه بن بکربن هوازن.
بعضی معتقدند که وی همان ثقیف است که جد
قبیله است و از این طایفه گروه بسیاری در
اندلس سکونت اختیار کرده اند. رجوع به
الحلل السندسیة ج ۱ ص ۲۹۴ شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ قَ ] (اِخ) ابن منقذبن عمرو، مکنی به
ابن الحدادیة. از بنی سلول بن کعب، از خزاعه
شاعر جاهلیت است که شجاع و خونریز و
چپاولگر بود. قوم خزاعه در بازار عکاظ از او
بیزاری جستند از این رو وی ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ قَ ] (اِخ) ابن نشبه سلمی. عالم
بنی سلیم که در جاهلیت خواندن و نوشتن
میدانست و بر بسیاری از اخبار فارس و روم
و اشعار عرب آشنا بود و خود نیز شعر
میگفت. پس از وقعهٔ خندق بر ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ قَ ] (اِخ) ابن هبیره (مکشوح)بن هلال
بجلی. از صحابیان و از قهرمانان دلاور عرب
است. در ایام خلافت عمر و عثمان در قادسیه
و غیر آن از وی در ضمن فتوحات اسلامی
داستانها نقل کنند. او در ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ قَ ] (اِخ) ابن هیثم سلمی. از بزرگان
بصره در صدر اسلام بود و با مصعب بن زبیر بر
بنی امیه خروج کرد. مردی دلاور و زباندار
بود، پس از قتل مصعب بر عبدالملک بن
مروان وارد شد و مورد ...

Arama Ekranı

Site içersinde arama yap.