bağaz - بغاز
bağaz - بغاز maddesi sözlük listesi
بغاز Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ بَ ] (اِ) چوبی که کفشگران مابین کفش و
قالب گذارند و درودگران بوقت شکافتن
چوب بر رخنهٔ آن نهند، و به این معنی بجای
حرف ثانی فا هم گفته اند. (برهان) (از
ناظم الاطباء). چوبکی که در شکاف چوبی ...
قالب گذارند و درودگران بوقت شکافتن
چوب بر رخنهٔ آن نهند، و به این معنی بجای
حرف ثانی فا هم گفته اند. (برهان) (از
ناظم الاطباء). چوبکی که در شکاف چوبی ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ بُ ] (ترکی، اِ) MMM بوغاز. به اصطلاح
جغرافیا قطعهٔ بازومانندی از دریا که تنگ
گشته مابین دو قطعه زمین واقع گردد و دو
دریا را بهم مرتبط کند مانند بغاز داردانل.
(ناظم الاطباء). آبنای تنگ و تنگهٔ دریا،
بوغاز. (از فرهنگ ...
جغرافیا قطعهٔ بازومانندی از دریا که تنگ
گشته مابین دو قطعه زمین واقع گردد و دو
دریا را بهم مرتبط کند مانند بغاز داردانل.
(ناظم الاطباء). آبنای تنگ و تنگهٔ دریا،
بوغاز. (از فرهنگ ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(بِ) ( اِ.) 1 - قطعه چوبی که کفاشان میان کفش و قالب گذارند. 2 - تکه چوبی که
نجاران به وقت شکافتن چوب در شکاف آن گذارند.
نجاران به وقت شکافتن چوب در شکاف آن گذارند.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(بُ) [ تر. ] ( اِ.) تنگه ، باب ، بخشی از دریا که دو خشکی را از هم جدا می نماید،
یا دو دریا را به هم می پیوندد.
یا دو دریا را به هم می پیوندد.