Râzî - رازی

رازی Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ ] (ص نسبی) منسوب است به ری
برخلاف قیاس. (منتهی الارب). منسوب به
قوم راز که ساکن ری بوده اند. (شعوری ج ۲
ص ۱۶). منسوب به ری بزیادت زای معجمه،
و ری نام شهری است از عراق عجم.
(آنندراج). ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ ] (ص نسبی) منسوب به راز بمعنی
بنا. بنائی :
ای ز تو بر عمارت عالم
یافته عقل خلعت رازی.ابوالفرج رونی.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

(اِخ) یکی از استادان و علمای
شطرنج است که با عدلی مناظره کرده و هر دو
با هم در حضور متوکل عباسی شطرنج
می باخته اند، رازی کتابی لطیف در شطرنج
دارد. (فهرست ابن الندیم ص ۲۲۱).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

(اِخ) آذر بیگدلی آرد: مولانا در اوایل
حال بشیراز آمده و در آنجا اعتبار تمام یافته
آخر بتقریب اندک اهانتی که از منسوبان
معشوق دیده از آنجا دلگیر و روانهٔ آذربایجان
و عراق شده و عمری در آن دو ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

(اِخ) شاعری است که نام او در
قطعه ای که در آخر دیباچهٔ دیوان فغانی ضبط
شده چنین آمده است :
رسد ای کاش به رازی شرف تربیتت
که بود بندگیت دولت فرخنده مآل.
(فهرست کتابخانهٔ مدرسهٔ عالی سپهسالار
ص ۶۵۰).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

(اِخ) نامش امیر و فرزند میرسایلی
است. این بیت از اوست:
من بیچاره کاین بیدادگر خوی تو می بینم
دل از من دید و من از چشم جادوی تو میبینم.
(تحفهٔ سامی ص ۳۶).
و نیز رجوع به امیر رازی شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

(اِخ) دهی است از دهستان قطور
بخش حومهٔ شهرستان خوی. واقع در ۵۷
هزارگزی جنوب باختری خوی و ۷ هزارگزی
باختر ارابه رو و قطور بخوی. محلی است دره
سردسیر سالم، سکنهٔ آن ۱۴۴ تن و ساکنان آن
سنی و زبانشان ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

(اِخ) ادهم رازی از مردم ری است و
این بیت از اوست :
هرچند که دلدار بما یار نباشد
شادیم اگر یار باغیار نباشد.
(تحفهٔ سامی ص ۱۷۷).

رجوع به ادهم رازی شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

(اِخ) (دهخدا. ابوالمعالی) از شعرای
عهد سلاجقه و با حکیم سنائی و مختاری
غزنوی معاصر و علو طبعش از اشعارش
ظاهر و در فضل و کمال در زمان خود نادر
بوده و از اشعار اوست:
ماه است ترا چهره و مشک ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

(اِخ) رضائی نوربخشی رازی به
لیاقت و قابلیت و عذب البیانی تخم محبت
خود در مزرع دلها می کاشت و در بازی
شطرنج دستی داشت. این رباعی از اوست:
ای کرده عبادت ریائی فن خود
آراسته از لباس عصیان تن خود
طوقیست ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

(اِخ) سبزواری. شاعری پاکیزه گوی
بوده و این بیت از اوست:
ز آتش عشق نه تنها جگرم میسوزد
بسکه بگریسته ام چشم ترم میسوزد.
(تحفهٔ سامی).
و رجوع به رازی سبزواری شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

(اِخ) (سید...) ادوارد فاندیک مؤلف
کتاب «اکتفاء القنوع عما هو مطبوع» در
ص ۳۵۶ آن کتاب تألیف نهج البلاغة را به سید
مرتضی یا سیدرضی نسبت داده و تصور
نموده که بنام نهج البلاغة دو کتابی است یکی
در خطب و مکاتیب ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

(اِخ) شیخ عبدالجباربن عبداللََّه بن
علی قاری رازی از اکابر علمای امامیه و فقیه
ری بوده و از تلامذهٔ شیخ طوسی متوفی در
۴۶۰ هـ . ق. و قاضی ابن البراج متوفی در ۴۸۱
هـ . ق. و شیخ سلار متوفی ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

(اِخ) محمدبن ابی بکر شمس الدین ابن
عبدالقادر حنفی از علمای اواسط قرن هشتم
هجرت که در سال ۷۶۸ هـ . ق. در قید حیات
بوده است و تألیفات سودمند دارد: ۱-
انموذج جلیل فی اسئلة و ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

(اِخ) محمدبن ادریس حافظ حنظلی
مکنی به ابوحاتم از اکابر علمای اهل سنت و
در طبقهٔ بخاری و نظایر وی بود و در ماه
شعبان ۲۷۷ هـ . ق. درگذشت و پسرش
ابومحمد عبدالرحمن حافظ ملک ری نیز از
اکابر علما ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

(اِخ) محمدبن زکریای رازی پزشک
و شیمیدان بزرگ ایرانی متوفی بسال ۳۲۰
هـ . ق. معروف به طبیب المسلمین و ملقب به
جالینوس العرب از مشاهیر منطق و هندسه و
طب و دیگر علوم فلسفه بود. در بدایت حال
بمناسبت شغل ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

(اِخ) محمدبن عمربن حسین بن
حسن بن علی. اصل وی از طبرستان بود و در
ری تولد یافت و در هرات درگذشت. کنیهٔ او
ابوعبداللََّه و معروف به امام فخر رازی و فخر
رازی است. رجوع به فخر رازی شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

(اِخ) یحیی بن معاذ واعظ رازی مکنی
به ابوزکریا. از رجال طریقت و از معاصران
جنید بغدادی بود. گویند زمانی به بغداد رفت و
زهاد و مشایخ صوفی بر وی گرد آمدند و ویرا
کرسی نهادند و مذاکره را بنشستند پس ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

(ص نسب .) منسوب به ری ، اهل ری .
Farsça - Azeri sözlük Metni çevir

ayal(izah: xoşal. şən. xurrəm.)
Farsça - Azeri sözlük Metni çevir

sayqır

Arama Ekranı

Site içersinde arama yap.