Asıli - اصیلی

Asıli - اصیلی maddesi sözlük listesi
اصیلی Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ اَ ] (ص نسبی) منسوب به اصیلة
یا اصیلا، شهری در مغرب اقصی در ساحل
اقیانوس اطلس بفاصلهٔ چهل وچهار کیلومتر
از جنوب غربی طنجه. (از ریحانة الادب).
|| منسوب به اصیل بمعنی نجیب.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ اَ ] (اِخ) ابومحمد عبداللََّه بن
ابراهیم اصیلی (متوفای ۳۹۲ هـ . ق. / ۱۰۰۲
م.). از فاضلان بود. نسبت وی به اصیلة
(شهری به مغرب) است. وی در راه بدست
آوردن دانش سفرها گزید و کتابهای بسیار
تألیف کرد. (از ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ اَ ] (اِخ) حسام الدین اصیلی. از
عالمان معاصر خواجه بهاءالدین نقشبندی در
بخارا بود. صاحب انیس الطالبین آرد: در
وقت ایشان [ خواجه بهاءالدین ] مقدم علماء
بخارا مولانا حسام الدین اصیلی و مولانا
حمیدالدین شاشی بودند. (انیس الطالبین
نسخهٔ خطی کتابخانهٔ ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ اَ ] (اِخ) (متوفای ۸۱۲ هـ . ق.)
محمدبن محمدبن موسی بن محمودبن
سلیمان حلبی، آنگاه دمشقی، ادیب نحوی،
معروف به اصیلی بود. او را دیوان شعری
است. (از اسماءالمؤلفین ج ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ اَ ] (اِخ) مشهدی. معاصر امیر
علیشیر بود. و امیر علیشیر در تذکرهٔ
مجالس النفایس آرد: مولا اصیلی از مشهد
است و در آن شهر حالا شاعر و خوش طبع و
متعین است و خط نستعلیق را نیز خوب
مینویسد. این مطلع ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

[ اَ ] (اِخ) یحیی شیخ شرف الدین
اصیلی مصری. از اکابر شعرای نامی روزگار
که اشعارش با ستارهٔ شعری ََ همعنان و واسطهٔ
قلادهٔ زمان بود، و از آنجمله که در مقام تقریظ
منظومه ای بنام اشارات ازآن بعضی از فضلا
سروده ...

Arama Ekranı

Site içersinde arama yap.