farab - فاراب

farab - فاراب maddesi sözlük listesi
فاراب Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

(اِ مرکب) زمینی را گویند که به آب
کاریز و رودخانه مزروع شود، برخلاف زمین
دیمه که با آب باران زراعت میشود. (برهان).
فاریاب. فاریاو. پاریاب. پاریاو. باراب.
(حاشیهٔ برهان چ معین).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

(اِخ) غالباً بین فاراب و فاریاب
خلط کنند. فاراب ولایتی است وراء سیحون
در حد فاصل بلاد ترک، و آن از شهر شاش
(چاچ) دورتر و به بلاساغون نزدیک است و
اسماعیل بن حماد جوهری مصنف صحاح در
لغت، و ابونصر ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

(اِخ) دهی از دهستان کیوی بخش
سنجبد شهرستان هروآباد که در ۵ هزارگزی
باختر سنجبد و چهارهزارگزی راه شوسهٔ
اردبیل به هروآباد واقع است. جایی
کوهستانی، معتدل و دارای ۳۲۸ تن سکنه
است. آب آنجا از چشمه ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

(اِخ) نام بلوکی است از دهستان
عمارلو از بخش رودبار شهرستان رشت. این
دهستان در قسمت خاوری منجیل و شمال
رودخانهٔ شاهرود در دامنه و دره های جنوبی
ارتفاعات عمارلو واقع شده و جایی
کوهستانی و سردسیر است. تنها ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir

(اِخ) دهی از دهستان شراء پایین
بخش وفس شهرستان اراک که در ۳۴
هزارگزی جنوب باختری کمیجان و
شش هزارگزی راه عمومی واقع است. جایی
کوهستانی، سردسیر و دارای ۲۷۳ تن سکنه
است. آب آنجا از رودخانهٔ شراء تأمین
میشود و ...

Arama Ekranı

Site içersinde arama yap.